بدون عنوان
اینم روز قبل تولد شما ساعت 5 صبح بود بیداربودین.نصف شب بیدار شدی دیگه نخوابیدی
نویسنده :
مامان مرسانا
3:32
بدون عنوان
تولد مامان جون مرسانا وعموناصر تولدمامان جون...
نویسنده :
مامان مرسانا
3:30
تولد مامان جون
عشق مامان امروز تولد مامان جون بود براش جشن تولد گرفته بودیم بازم میرقصیدی و همه داشتن برات ضعف میکردن تازه کلی باهات عکس گرفتن ساعت 3 شب بود که بعد کلی مقاومت واسه نخوابیدن بالاخره خوابیدی نفس من زندگی بدون تو یعنی کشک
نویسنده :
مامان مرسانا
3:28
بدون عنوان
بادکنک مرسانا رفته بودیم برا پرهام کادوی تولد بگیریم توراه شما بغل بابایی بودی که متوجه شدیم نخ بادکنک و گرفتی و داری میکشی باباییم کلی ذوق کردو اینو برات گرفت...
نویسنده :
مامان مرسانا
17:08
بدون عنوان
بای بای مرسانا
داشتی با خاله جون بای بای میکردی بای بای مرسانا...
نویسنده :
مامان مرسانا
3:30
بدون عنوان
بادکنک مرسانا بادکنک بازی مرسانا امروز با بابایی رفتیم پارک بعد کلی بازی با برات بادکنک خرید خیلی دوسش داری همش از دستت میوفته گریه میکنی...
نویسنده :
مامان مرسانا
3:28
✍️ تایید و ثبت مطلب
یه چرت کوتاه بعد کلی شیطونی یه چرت کوتاه بعد کلی شیطونی...
نویسنده :
مامان مرسانا
2:57